همه چیز!!!!!! |
||||||
|
مصرف گرای مصرف، مصرف، و باز هم مصرف. انسانِ عصر جدید با «مصرف» قرین و همراه است. او باید مصرف کند تا چرخ صنعت بچرخد. «تولید» در ارتباط مستقیم با «مصرف» قرار دارد. بنابراین رونق تولید بدون رونق مصرف معنا نخواهد داشت. «رونق مصرف» همان «مصرف گرایی» است. برای «مصرفگرا» بار آوردن جماعت، بایستی غرایز و امیال او را هدف قرار داد. تولید کنندگان در دنیای صنعتی، بیش از آنکه به ساختار صنایع خود بیاندیشند به عطشناک نمودن مردم برای مصرف فکر میکنند. «پروپاگاندا» (تبلغات)، برای این است که لحظهای مجال برای اندیشه در باب احتیاجات ضروری و واقعی را برای جماعت باقی نگذارد. چرا که اگر لَختی درنگ در جریان مصرف مردم ایجاد گردد، اقتصاد و صنعت به سمت اضمحلال خواهند رفت. کافی است تا تفکر مردم، لحظهای به نیازهای مصرفی واقعی خود معطوف گردد تا کمپانیهای عظیم صنعتی به خاک سیاه بنشینند. به واقع، یگانه امید صاحبان بنگاههای تولیدی برای سرپا ایستادن، «عطش مردم برای مصرف» است. شهروند دنیای جدید، از دمیدن صبح تا لحظهای که چشم بر شب میبندد، در محاصره تبلیغات هیجانانگیز کالاهای مختلف و رنگارنگ قرار دارد. او به هر عنصری در کوی و برزن که نظاره میکند، آشکارا درمییابد که همه در تلاشاند تا او را برای خرید و مصرف کالایی، ترغیب و تشویق کنند. برای آنکه تاثیر این فضاسازی عمیقتر گردد، جریان تبلیغ با ضرباهنگی مداوم و پیوسته بر ذهن مردم در حال بارش است تا اعصاب جماعت را مسخر ساخته و سرانجام او را در تقابل با خواهش درون، به تسلیم وادارد. امروز دیگر مهم نیست که آیا حقیقتاً به آنچه میخریم نیازمندیم یا نه؟ بلکه مهم این است که آن کالا در جامعه تبلیغ میشود و «خیلیها» از آن خریدهاند. تولیدکنندگان نیز، که همواره در حال رصد نمودن ذائقهها هستند، در فواصل مختلف زمانی با تغییر شکل دادن یک نوع کالا، ظاهراً چیز جدیدی را عرضه میدارند ولی به واقع همان کالای قبلی است با اندک تغییراتی در ظاهر و رنگش. سرعت و قوت این جریان به قدری وحشتناک است که ارادهها را در مقابل تولیدات بنجل و بیارزش، سست ساخته. جامعه نیز در این شرایط، شبیه معتادی است، که میداند آنچه دلش میخواهد به زیانش است ولی نمیتواند ترکَش نماید. مصرفگرایی از اقتضائات اقتصاد مدرن است. اقتصاد مدرن نیز بر مبنای حداکثر نمودن سود و منفعت بنا شده و هر عملی که به نوعی به این هدف مبنایی کمک نماید مشروع و قابل دفاع است. اما ای کاش، مدرنیته، «حداکثر سود» را برای «همگان» میخواست و نه برای درصدی کمشمار از صاحبان ثروت که مدام در حال افزایش منالاند. مناسبات اقتصاد مدرن به نحوی چیده شده که همواره باید بخش اعظم جمعیت دنیا در حال مصرف و خرج کردن باشند و معدودی در حال برداشت و انباشت. و ما نیز جزء همان بخش اعظم هستیم که ارادهای جز مصرف نداریم. یعنی ما نیز اجیر شده برای ثروتمند نمودن میلیاردرها هستیم اما سرنوشت ما محتوم نیست و میتوانیم از دام برهیم. و ای کاش اینگونه میشد!
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]
تعداد بازدید:295485 |
||
امروز:169 دیروز :32 |
||
پیوندهای روزانه
|
||
درباره خودم |
||
مارموز
من یک مارموز جلبم ! ! ! حالتونووو میگیرم |
||
لوگوی خودم |
||
|
||
لینک دوستان |
||
فهرست موضوعی یادداشت ها |
||
10 روش آزار دیگران . اثبات 65=64ازچینی ها . اثباتی جادویی . اثباتی عجیب . روش های مختلف آزار واذیت . |
||
آرشیو |
||
عکس |
||
اشتراک |
||
|
. اثبات 65=64ازچینی ها . اثباتی جادویی . اثباتی عجیب . روش های مختلف آزار واذیت .